این مانی چیست که عالم همه دیوانه اوست :دی
یاسی 23 ساله ،قد متوسط، رنگ پوست سبزه،موهای مشکی ، بینی کوچک و چشمان تیره ساکن مشهد عاشق مردی شده 44 ساله از تهران که فوق العاده پولدار است و من ندیده یقین دارم که هرچه یاسی از پول و دارایی این مرد بگوید کم است... و یک دوست دختر فابریک با همین رنج سنی به اسم مریم هم دارد که خنده دار است و تعجب آورحتی و کمی مشمئز کننده اگر بگویم که یاسمن از وجود این دختر آگاهی دارد و ریَکشن قابل توجه که خاصِ همه ی دختران است بروز نمی دهد و تصمیم دارد خیلی روشنفکرانه و با احتیاط که مریم جان متوجه نشود رابطه اش را ادامه دهد و بشود هووی مریم....
می گویم دختر خوب با پدرت دوست شدی؟؟ می خندد و اعتراف می کند که ددی صدایش می کند... لا به لای تعریف از لندکروز و خانه 14 میلیاردی آقا می گوید که عاشقش شده ... می گویید تا به حال 35 میلیون این آقا برای دوست دخترش مریم خانم خرج کرده... می گوییم یاسی تو همیشه اقتصادی فکر می کنی...دور بر میدارد مغلطه می کند که فکر کردی من به خاطر پول با ددی دوست شدم؟؟؟ فکر کردی من اینقدر حقیرم؟؟ من ددی را برای خودش دوست دارم...برای اینکه مثل این پسر بچه ها (منظورش همان 27.8 ساله است) بی معرفت و دله نیست...یک جمله بد هم می گوید که ددی نیست!!!...ددی من را برای خودم می خواهد... برای جوانی ام.... ددی گفته تو فقط مالِ من باش من همه چیز به پایت می ریزم... گفته وقتی با منی احساس جوانی می کنم و همین بس است...
بعدتر درد و دل کرد که ددی دعوا کرده ،بهانه گرفته که هشت شب باید خانه باشی...سرکار نمی روی... هرجا رفتی اجازه می گیری...خواستم بگویم عجیب است که ددی خودش می تواند با تو، مریم و شاید چندنفر دیگر همزمان باشد و توابدا این حق را نداری...نخواستم بنشینم روی آوار دلش روضه خواندن...
نخواستم مثل قبل منصرفش کنم که یاسین است به گوش خر و حتی نخواستم بگویم برای تو باز هم اموالش به اخلاق بدش تقدم دارد پس مدارا کن که مغلطه کند و حاشا ...
سکوت کردم
اما شما از تمام این ها نتیجه بگیرید:
پول می تواند آدم را عاشق کند.
پول می تواند طبیعت و ذات آدم را تغییر دهد...
پول کور می کند...
پول یک مرد پلاسیده ،چروکِ پیر کفتار را تبدیل به مرد رویاها می کند...
پول همبستر شدن های مشمئز کننده را شیرین می کند
پول....
ما زنها رسم خوبی داریم، زمانه که سخت میگیرد، شروع میکنیم به کوتاه کردنِ